قال الصادق علیه السلام: "کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای میدهد از هزار عابد برتر است." (کافی ج۱ ص ۳۳)

۱۴ مطلب با موضوع «داستانهای پندآموز۳۰ثانیه ای» ثبت شده است

آدم دزد آدم شریف





⭕️➕ مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.  متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه میرود و مثل دزدی که میخواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ میکند. آنقدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند، نزد قاضی برود و شکایت کند. اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد؛ زنش آن را جابجا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه میرود، حرف میزند و رفتار میکند. پائولو کوئیلو میگوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم.




ذهن موفق


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

قرآن بخون حتی اگه معنیشو نمیدونی ، اثر داره



👌 داستان کوتاه پند آموز


💭 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟

پدر گفت: پسرم!

سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.

پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.


💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم.

پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.

سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.

پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.

پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.

پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!


💭 پدر با لبخند به پسرش گفت:

 سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.

 پدر گفت: 

این حداقل کاری است که قرآن

 برای قلبت انجام میدهد.


٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از

سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛

خواندن قرآن همچون دریا

 سینه ات را پاک میکند،

حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!٭٭



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مسلمانی رفت خانه ی یک مسیحی...


مسلمانی رفت خانه یک مسیحی، برایش انگور آوردند خورد، برایش شراب آوردند گفت حرام است!


مسیحی گفت: عجیب است شما مسلمانان انگور میخورید اما میگویید شراب حرام است، در حالیکه این از آن بدست آمده...


 مسلمان گفت: ببین این زن شماست و این هم دختر شماست درسته؟ گفت بله!!! 


گفت: ببین خدا این را به شما حلال کرده و آن را حرام... در حالی که آن از این به دست آمده است... 


مسیحی همانجا مسلمان شد!!!



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

این نیز بگذرد





پادشاهی با نارضایتی به وزیران خود گفت: دوست دارم انگشتری داشته باشم که حال مرا همواره یکسان نگاه دارد. روی نگین این انگشتر باید جمله ای حک شده باشد که وقتی ناراحت هستم مرا خوشحال کند و در عین حال هنگامی که خوشحال هستم و به این جمله نگاه میکنم مرا غمگین سازد. وزیران خردمند همگی به فکر فرو رفتند. در نهایت آنها تصمیم گرفتند انگشتری برای پادشاه بسازند که بر روی نگین آن این جمله حک شده باشد: «این نیز بگذرد».



ذهن موفق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

من با تو زیر یک سقف نمیخوابم...



 شیطان با بنده ای همسفر شد 

موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند

 موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند

 موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد


 موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم

 چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه

 که من هم با تو شامل بشم


 بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟

 شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم

 در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ 



از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. 


رسول الله فرموده اند :


 ترک نماز صبح: نور صورت

 ترک نماز ظهر: برکت رزق

 ترک نماز عصر: طاقت بدن

 ترک نماز مغرب: فایده فرزند

 ترک نماز عشاء: آرامش خواب را از بین میبرد

__________________


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من دزد مال او هستم ، نه دزد دین...




 دزدى بسته شخصى را رُبود که در آن، چیز گرانبهایى بود و دعایى در آن بود. دزد بسته را به صاحبش بازگرداند. گفتند: چرا این همه مال را از دست دادى؟ گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ مى‌کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را پس نمى‌دادم و عقیده صاحب آن مال، خللى مى‌یافت، آن‌وقت من دزد باورهاى او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.» مراقب اثرات کاری که میکنید باشید... از سری کتابهای امیررضا آرمیون


ذهن موفق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خوب باشیدوخوبی کنید

@zehnemovafagh




 وقتی پرنده ای زنده است، مورچه ها را می خورد، وقتی می میرد، مورچه ها او را می خورند. شرایط در هر موقعیت می تواند تغییر کند. در زندگی هیچ کسی را تحقیر یا آزار نکنید. شاید امروز قدرتمند باشید، اما یادتان باشد، زمان از شما قدرتمندتر است. یک درخت میلیون ها چوب کبریت می سازد. اما وقتی زمانش برسد، فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافیست. پس خوب باشید و خوبی کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اینوبخون ببین کجای دنیاهستی...


 داستان کوتاه پند آموز


 «یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود. کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.


تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن؛ نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم … می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه مےکند، که من نگاه کنم؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! اما خدایا من به خاطر تو، از این گناه می گذرم!


 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد #حاج_آقا_حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله … به محض تکرار این عبارات،


صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد. به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: «سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح …» از آن موقع، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد …»


در سال ۱۳۹۱، دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود، بدست آمد.در آخرین صفحه نوشته شده بود: در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم ...


❤️«اللهم عجل لولیک الفرج»❤️


___________________


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شایدنوشته باشم هرچه آرزوکند...





 شخصی رو به درگاه ملکوتی خدا کرد و گفت: بار الها، اگر سرنوشت مرا تو نوشتی، پس چرا آرزو کنم؟ خدا فرمود: شاید نوشته باشم: «هرچه آرزو کند». دنیا در برابر فردی که آرزو میکند، زانو خواهد زد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقواچیست؟...



شاگردی از عابدی پرسید :تقوا را برایم توصیف کن! 

عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ 

شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم. 

عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است. 

از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰